دیالوگ های ماندگار و تاثیرگذار فیلم های تاریخ سینما
 
درباره وبلاگ


خواندني هايي از زبان مردم -ديدني هاي روز و مطالب جالب
آخرین مطالب
پيوندها
نويسندگان


ورود اعضا:
>

آمار وبلاگ:

بازدید امروز : 263
بازدید دیروز : 67
بازدید هفته : 584
بازدید ماه : 581
بازدید کل : 43320
تعداد مطالب : 298
تعداد نظرات : 54
تعداد آنلاین : 1

مطالب و ديدني هاي روز
مطالب زيبا








 

هارپر: مامان، چرا مامان بزرگ تمام روز خوابه؟
آدری: برای اینکه آرام بخش خورده.
هارپر: اینکه میگی یعنی چی؟
آدری: یعنی قرصی خورده که کمکش میکنه بخوابه. مامان بزرگ پسرش رو از دست داده و این بدترین اتفاقیه که ممکنه برای یکی بیوفته.
هارپر: یعنی بدتر از اینکه پسر اون پدر من بوده؟

 - چیزهایی که در آتش از دست دادیم (
things we lost in the fire) -
2007


http://dude-club.com/iransun/line01.gif


بیل: مامان هنوز از دست بابا عصبانیه.
بی بی: چرا؟
بیل: خب ببین عزیزم، من مامان رو خیلی دوست دارم، اما همون کاری رو باهاش کردم که تو با امیلی کردی.
بی بی: به مامان لگد زدی؟
بیل: بدتر! بهش شلیک کردم. نه اینکه ادا در بیارما، مثل وقتی که بازی می کنیم. نه! من واقعی بهش شلیک کردم.
بی بی: چرا؟ می خواستی ببینی بعدش چه اتفاقی میوفته؟
بیل: نه. من می دونستم که بعدش برای مامان چه اتفاقی میوفته. چیزی که نمی دونستم این بود که بعد از اینکه به مامان شلیک کنم برای خودم چه اتفاقی میوفته.
بی بی: چه اتفاقی افتاد؟
بیل: خیلی ناراحت شدم، و یاد گرفتم که یه کارایی هست که وقتی انجامش دادی، دیگه نمی تونی جبرانش کنی.

- بیل را بکش 2 (
Kill Bill Vol.2) -
2004



باب: تو شنبه ساعت 5 عصر مُردی. دکتر زندان خودکشی با مصرف بیش از حد داروی آرامبخش رو تایید کرده. تو در گورستان میسون-آلفورت، ردیف هشتم، قطعه سی‌ام دفن شدی.
نیکیتا (در حالیکه به عکس‌های مراسم تدفین نگاه می‌کند): تیتی، … اون تیتی‌ِه!
باب: من، می‌شه گفت که برای دولت کار می‌کنم. ما تصمیم گرفتیم که یه شانس دیگه به تو بدیم.
نیکیتا: چیکار بایست بکنم؟
باب: آموزش ببینی. خوندن، راه رفتن، صحبت کردن، لبخند زدن و حتا جنگیدن رو آموزش ببینی. یاد بگیری هر کاری رو انجام بدی.
نیکیتا: واسه چی؟
باب: برای خدمت به کشورت.
نیکیتا: اگه نخوام چی؟
باب: ردیف هشتم، قطعه سی‌ام!

- زنی به نام نیکیتا (
La Femme Nikita)  -
1990

http://dude-club.com/iransun/line01.gif


ماکسیموس: زمانی مردی رو می‌شناختم که می‌گفت «مرگ به روی همه ما لبخند می‌زنه، ولی فقط یه مرد واقعی می‌تونه جوابش رو با لبخند بده»

- گلادیاتور (
Gladiator) -
2000

 




 خطاب به سرگرد جوان : آقای محترم مردم رو به حال خودشون رها کنید. اون‌ها بهتر از هرکسی می‌تونن حافظ آیین خودشون باشن

- آژانس شيشه اي 1377 -




 وکیلا حرف مفت زیاد میزنن اما مفتی حرف نمیزنن

- چتری برای دو نفر 1379 -

 




 تو این کشور بخل و حسد و آدم فروشی شده شغل دوم همه

- خانه ای روی آب 1380 -

 





 

 
ترک عادتهای بد انگیزه های خوب میخواد

- آواز قو 1379-
 



ببین جهان تو هروقت یک جات میسوزه جای دیگت رو فوت میکنی

- كاغذ بي خط 1380- 



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:







دو شنبه 22 اسفند 1390برچسب:, :: 8:2 ::  نويسنده : س.برج خانلو